پرش به محتوا

بحث:الوهیم

محتوای صفحه در زبان‌های دیگر پشتیبانی نمی‌شود
افزودن مبحث
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
آخرین نظر: ۱ سال پیش توسط فرزاد آخوندی در مبحث الوهیم

الوهیم در قرآن

[ویرایش]

در قرآن به صورت مشابه وقتی که فرشتگان، قصد سخن گفتن و اجرای اراده و فرامین الهی دارند از ضمیر متکلم مع الغیر استفاده شده است؛ تا جایی که من می دانم این ضمیر فقط از نظر احترام به خود است؛ غیر از این است؟ ادریس فاتح۲۰ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۴۶ (UTC)پاسخ

خیر! این تعبیری است که معمولا به کار می رود! ولی نظر بزرگان این است که ضمیر متکلم مع الغیر نیروهای الهی هستند. موجوداتی که خدا را در اجرای فرامینش یاری می کنند. و غالبا آنها را با فرشتگان یکی می دانند، اما غافل از اینکه همین نیروها فرشته ها را نیز خلق کرده اند!(قرآن ۳۷:۱۵۰) به هر روی هیچگاه در قرآن گفته نشده است "ما را بپرستید!" بلکه تنها الله مورد پرستش است!--تسلیم۲۰ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۵۸ (UTC)پاسخ
خداوند در قرآن می فرماید يا ايّها الناس اذكروا نعمة اللّه عليكم هل من خالق غير الله هو یرزقکم من السماء والارض لا اله الا هو و در جای دیگر آمده است :أن الله وحده خالق كل شيء لا شریک له فی الخلق یا الله خالق کل شیء وهو علی کل شیء وکیل؛ پس، این نیروها که شما می گویید، اگر غیر از ذات خداوند و مستقل از آن باشند؛ قرآن چنین تعبیری را رد می کند؛ و اگر همان ذات خداوند باشد، قرآن چنین تعبیری را تأیید می کند.
در ضمن این فرمایش شما که به هر روی هیچگاه در قرآن گفته نشده است "ما را بپرستید!" بلکه تنها الله مورد پرستش است؛ به نظر من، درست است که فقط الله مورد پرستش است، اما اگر ضمیر متکلم مع الغیر را عظمت و احترام معنی کنیم، مشکلی پیش نمی آید.
در قرآن آمده است:وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ(...و آنان پرستنده ما بودند) و در جای دیگر می گوید فوجدا عبداً من عبادنا یا إنه کان من عبادنا المخلصین(مراجعه کنید به کهف 65، 80، 81؛ انبیاء 73)؛ اگر بگوییم اینجا که سخن از عبودیت است، به موجودات و نیروهای دیگر اشاره دارد، با روح قرآن تعارض دارد و لا تعبدوا الا ایاه.
متأسفانه در حال حاضر به تفاسیر دسترسی ندارم، و اما آنطور که به یاد می آورم، قطعاً آن رأی اول که بگوییم ضمیر متکلم مع الغیر به دلیل احترام و جلال الهیست، به صواب نزدیک ترست. این رأی من است تا جناب تسلیم چه بگویند. ادریس فاتح۲۲ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۵:۲۰ (UTC)پاسخ

با سلام بر جناب فاتح و سپاس بسیار که با دقت و قدرت و مطالعه پاسخ دادید. این بحث بسیار بحث سختی است و من ادعا نمی کنم که خود نیز اطلاعات کافی در این زمینه دارم. اما تنها چند نکته را عرض می کنم:

  • اگر خالقی غیر الله(به معنی فعلی) وجود ندارد، چگونه او احسن الخالقین(در مقابل بعل) است؟ (قرآن 37:125) چگونه عیسی نیز ادعای خلق می کند؟(قرآن 3:49) چگونه خلق بر برخی مشتبه شده بود و خدایان دیگری را می پرستیدند؟ (قرآن 13:16) پس خلقهای پایین تری از خلق خدا داریم، که خلق آنها در ذیل خلق الهی و نه در کنار آن قرار دارند.
  • دوست من، بار دیگر هم این بحث را با یکدیگر کردیم که تنها الله یا یهوه حق دارد و گفته است که من عالم را به تنهایی خلق کرده ام. و این هیچ مانعی ندارد و کاملا درست است چون او خالق همه چیز از جمله خود کسانی است که برخی قسمتهای خلق را به آنها سپرده است. و خلق آنها، عین خلق خداست و نه چیزی غیر آن، چون نیروی خلق خود را از وی گرفته اند.
  • شما می فرمایید:این نیروها، اگر غیر از ذات خداوند و مستقل از آن باشند مشکل پیش می آید؟ سوالی از شما می کنم آیا هیچ موجودی در آفرینش، غیر از ذات خدا و مستقل از وی است؟ آیا ما انسانها، غیر از ذات خدا و مستقل از وی هستیم؟ خیر! تمام مخلوقین الله، غیر از ذات او و مستقل از وی نیستند و او به برخی مخلوقین خود، اجازه خلق داده است. و این حتی با استدلال خود شما هم هیچ اشکالی ندارد. همانطور که آدمی نیز به صورت محدود توانایی خلق دارد.
  • همانطور که عرض کردم مقام پرستش و عبودیت(به معنای پرستش)، سجده، خلق از هیچ چیز و بسیاری چیزهای دیگر در انحصار الله است و در هیچ موردی ضمیر متکلم مع الغیر آن را به خود نسبت نداده است. ضمن اینکه گاهی ضمیر متکلم مع الغیر خود را کمی بیشتر معرفی هم کرده است، مثل قرآن 37:164 یا 19:64 ، اما همیشه بی هیچ قرینه ای آنها را به ملائکه تعبیر می کنند! در حالیکه درست چند آیه قبل(37:150) از خلق ملائکه توسط ضمیر متکلم مع الغیر سخن رفته است!
  • در مورد اینکه گاهی انسانها عبد ضمیر متکلم مع الغیر خوانده شده اند می توان توجه کرد، خود انسانها هم در بسیاری نقاط قرآن عبد برخی دیگر هستند، ولی این معنی عبد اصلا به معنی عبودیت نیست. بلکه به معنی صاحب اختیار بودن برخی و برده بودن برخی دیگر است و مانعی در توحید ایجاد نمی کند.
  • این بحث، البته بحث بسیار سختی است، ولی من تنها توصیه می کنم در قطعیتی که از آن یاد کردید بیشتر دقیق شوید!

با احترام --تسلیم۲۲ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۳۸ (UTC)پاسخ

عليكم السلام و صلوات الله و عليه! در مورد متون شما بايد نظرم را حتمن ميدادم بخصوص كه فاحشن خاننده را خوب از لغت "الوهيم" به حاشيه ترين جايي كه حوصله داشتين كشانديد و بعد هم رفتين و ديگر از سال 2008 نيامديد تا بحث را ختم كنيد. تاجايي كه ميتوانم كوتاه و مختصر ميتايپم : الوهيم : از ريشه اصل قانون رمزگذاری سه حرفی های " وَهمْ " است. و برمغلوطتات شما الوهيم اصلن انجام دهنده هيچ فعلی نبوده چه برسد فعل پذیرنده یا لازمه فاعل شدن فعل از نوع مفاعل تا بشود تشخیص داد که مفعل (کدام بعد از مکان یا حجم و ساختاری مثل فیزیک،کوانتوم، شیمی، و مع المفعل) صورت گرفته است. ساده بگویم که حداقل اونیکه میخواستین بعنوان فاعل توضیح بدهید را بهتر بود "واهم " و در صورت یقین " الوٰهِم" توضيح ميداديد كه بايد البته و حتمن اين توضيحات را درموردش ديگر نميداديد.

براي اطلاع و دانستنيدنتان پیام گذارم که اگر واقعن کنجکاو یافتن هستید با بررسی و تحقیق و یافتن مسیرها میتوانید به منطقه " الذٰن الوَهم " و ذُل الوٰهمٰن الله از چند مسیر خواهید رسید! چنان که توانستید حداقل تا سه طریق به یک مرکزیت برسید اون سه را برایم پیام گذارید تا بتوانم برایتان مسیر دوپنج شونده را توضیح دهنم.

برای عذر ننهید چرا که نمیتوانم برایتان حدود حداقل 6 ماه تلاش را اینجا تایپ کنم. و خواهانم شما بتوانید به سرعت وهمانند مکاشفه من به این نقطه من رسید که اگر چنین شود هم برای شما بهتر است چون روشی را بدست آورده اید که ادامه براحتی یک جمله است و هم برایتان رسیدن به عبارت من میتواند تاییدی بر این شود که من این مسیر را طی کردم و هم شما صحیح آمده و هم بهم اطمینانی که باعث قبول ادامه دادن با هماهنگی یکدیگر را برایتان تضمین خواهد کرد و من میتوانم حداقل توان و دانش خود را بدون هیچ دلیل ومدرکی و صحبتی از درون وجود شما برشما تایید و اثبات کنم. که دیگر وقتی خودتان تاییدم کنید، هیچ نمیتواند شکی پیدا شود.

خدا پشت و نگهدارشما و پنهانت ناظرت باشد. Mahyar7Zargham (بحث) ‏۱۳ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۳۵ (UTC)پاسخ

الوهیم

[ویرایش]

الوهیم یک کلمه جمع نیست بلکه به معنی خدای بزرگ میباشد .

در زبان عبری پسوند ایم یا im عموماّ برای جمع به کار میرود اما در بعضی موارد برای احترام نیز استفاده میشود بنابر این در واژه الوه که به معنی خدا میباشد و چون یهود نیز یک دین یکتا پرست میباشد پس الوهیم به معنای خدایان نیست بلکه به معنای خدای بزرگ یا خدای محترم میباشد مانند کلمه ابراهیم که در کتاب پیدایش آمده که نام اصلی آن اِبرام میباشد و بعد از این که خداوند به او وحی میکند که نام تو از این به بعد ابراهیم باشد (به معنای ابرام بزرگ) ( و نام تو بعد از اين ابرام خوانده نشود بلكه نام تو ابراهيم خواهد بود، زيرا كه تو را پدر امت هاي بسيار گردانيدم. کتاب پیدایش، باب ۱۷، بخش پنجم .) فرزاد آخوندی (بحث) ‏۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۳۳ (UTC)پاسخ