پرش به محتوا

بحث:ناصرالدین‌شاه

محتوای صفحه در زبان‌های دیگر پشتیبانی نمی‌شود
افزودن مبحث
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
آخرین نظر: ۱۱ ماه پیش توسط Q2020 در مبحث درخواست ویرایش در ۱۴ ژوئن ۲۰۲۳

کمک

[ویرایش]
همکنون فارسیند. --Ariobarzan ‏۱۷ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۴۰ (UTC)پاسخ

فرزندان

[ویرایش]

دوستان کسی می‌تونه نام فرزندان را به صورت یه الگو تر و تمیز دربیاره؟ اصلاً به نظر شما فکر خوبیه؟!--کامیار ‏۱۷ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۰۳ (UTC)پاسخ

طولانی‌ترین در تاریخ ایران؟

[ویرایش]

آیا مطمئن هستید که ناصرالدین شاه طولانی‌ترین سلطنت را در «تاریخ» ایران داشته؟ یعنی از زمان ماد (یا هخامنشی) تا محمدرضا شاه؟ ععظیمی ‏۱۸ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۴:۳۱ (UTC)پاسخ

مسلماً نه. شاپور دوم هفتاد سال شاه بود. طول دوران سلطنت شاه طهماسب هم نزدیک به مدت سلطنت ناصرالدین شاه بود (۴۸ سال خورشیدی). Alefbet ‏۱۸ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۲۱ (UTC)پاسخ
طولانی‌ترین در تاریخ معاصر ایران است. --Ariobarzan ‏۱۸ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۵۲ (UTC)پاسخ

بنیانگذار سینما در ایران

[ویرایش]

اگر اشتباه نکنم، وی برای اولین بار، دوربین فیلمبرداری را از اروپا به ایران آورد و فیلمی از اندرون خودش گرفت. بدین ترتیب وی اولین فیلمبردار و فیلم‌ساز ایرانی است! در تاریخ سینمای ایران نیز به وی اشاره شده است.

+ ناصرالدین شاه آکتور سینما نیز فیلمی است در غالب طنز با اشاره به همین موضوع از محسن مخملباف. --سندباد ‏۱۸ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۰۹ (UTC)پاسخ

دوربین فیلم‌برداری در زمان مظفرالدین شاه به ایران آمد. Alefbet ‏۱۸ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۵۳ (UTC)پاسخ
فیلمبرداری بله زمان مظفرالدین شاه آمد. ولی می‌توان در پایان مقاله به ناصرالدین شاه آکتور سینما و فیلم‌های دیگری که دربارهٔ زندگی اوست نام برد مانند جنگجوی پیروز با بازی اکبر عبدی در نقش شاه. البته فیلم چندان نیرومندی نیست! --Ariobarzan ‏۱۹ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۰۷ (UTC)پاسخ

پیشروی روس‌ها در آسیای میانه

[ویرایش]

اشغال خیوه ربطی به ناتوانی سپاه ایران نداشت (خیوه و مرو در تصرف ایران نبود). جنگ‌های گاه‌به‌گاه ایران با خان خیوه هم برای تصرف خیوه نبود، برای جلوگیری از تعرض به خراسان بود. ایران هیچ ادعایی نسبت به خیوه نداشت. نسبت به مرو ادعا داشت، اما فقط در حرف (هیچگاه در دوران قاجار، تسلطی بر مرو نداشت). Alefbet ‏۲۰ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۱۳ (UTC)پاسخ

عرض شود که خیوه به طور نمادین بخشی از ایران شمرده می‌شد و کشور جداگانه‌ای نبود. از زمان سراشیب افشاریان خان‌نشین‌هایی در آسیای میانه پدیدآمدند و سر از اطاعت دولت‌های مرکزی‌ای که گاه در ایران بودند و گاه نبودند پیچیدند. آغا محمد خان قاجار در اندیشه گوشمالی و دوباره به فرمانبرداری واداشتن ایشان بود که کشته‌شد. این که ایران ادعایی دربارهٔ این بخش‌ها نداشت را نمی‌دانم از چه منبعی برداشت کرده‌اید چه که ما هیچ چیز که نداشته ایم همواره ادعا داشته‌ایم، وانگهی اگر جز این بود نفس پیمان آخال برای چه بود؟ و از همهٔ اینها که بگذریم من نوشته‌ام مدرک‌دار است،؛ مرتضی راوندی در تاریخ اجتماعی ایران چنین می‌نویسد:

...همینکه سرداران روسی از شکست سپاه ایران و اختلاف سران سپاه آگاهی یافتند، خیوه و مرو را به تصرف درآوردند و به تدریج متصرفات خود را به حدود امروزی رساندند.

--Ariobarzan ‏۲۰ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۲۵ (UTC)پاسخ
خیوه در زمان صفویان هم در تصرف ایران نبود (همینطور بخارا). در زمان نادر، خانات خیوه و بخارا از نادر شکست خوردند و برای مدت کوتاهی به تصرف نادر درآمدند (مانند هند). حکومت قاجار به خاطر سابقهٔ حکومت صفویه بر مرو نسبت به آنجا ادعای ارضی داشت (فقط در حرف، وگردن در عمل هیچگاه بر آن تسلط پیدا نکرد). آنها نسبت به خیوه و بخارا هیچ ادعایی نداشتند (نسبت به سرزمین هایی که در قلمرو صفویان نبود ادعایی نداشتند). اگر راوندی این را نوشته که شما نقل کردید، متأسفانه بی‌دقتی تاریخ‌نویسان معاصر ایرانی را نشان می‌دهد. منابع معتبر هم برای نقض آن بیرون از شمار است. در مورد تسلط روس‌ها بر خیوه یک منبع بسیار معتبر کتاب Campaigning on the Oxus, and the Fall of Khiva است (مک‌گاهان، ۱۸۷۴). Alefbet ‏۲۰ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۵۹ (UTC)پاسخ
برای ادعای ارضی رسمی حکومت قاجار نسبت به خیوه یک منبع معتبر نشان دهید (بعید می دانم حتی در کتاب راوندی هم چنین اشتباه فاحشی یافت شود).Alefbet ‏۲۰ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۰۰ (UTC)پاسخ
مشکل دیگر ویرایش فعلی مقاله اینست که به خواننده القا می کند که خیوه و مرو در دست سپاهیان ایران بود و روس‌ها آن را از دست سپاهیان ایران درآوردند، در حالیکه خیوه و مرو در دست خانات خیوه بود و روس‌ها با شکست خانات خیوه آن را تصرف کردند. Alefbet ‏۲۰ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۰۸ (UTC)پاسخ
(تعارض)در زمان صفویان گاهی بوده و گاهی نبوده است. داستان این بوده که افغانستان پل ارتباطی میان ایران مرکزی و آسیای میانه بوده و پس از نادر که دولتی خودمختار در کابل و گرداگردش به راه افتاد پیوند ایران با آن نقطه هم رفته‌رفته رو به سستی نهاد. نادر هم از هند تنها بخش‌هایی از آن سوی رود سند را برداشت و بازمانده را به محمد شاه گورکانی وانهاد. دربارهٔ اینکه ادعایی نداشت پس نگفتید که چرا روس‌ها پیمان آخال را با ایران منعقد ساختند؟ یک چند تا از آن موارد معتبر را هم بیاورید بد نیست. دربارهٔ آوردن منبع معتبر هم به گمانم اصل بر برائت است، من از یک کتاب تاریخی نقلی را آوردم شما خلافش را بیاورید. با احترام. --Ariobarzan ‏۲۰ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۲۰ (UTC)پاسخ
دربارهٔ مشکل ویرایشی هر آنگونه که صلاح می دانید جمله‌ها را اصلاح کنید. --Ariobarzan ‏۲۰ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۲۰ (UTC)پاسخ
قرارداد آخال برای این بود که ایران ادعایش نسبت مرو را کنار بگذارد و حاکمیت روسیه بر سرزمین های ترکمن نشین شمال اترک را به رسمیت شمارد و در مقابل، روسیه متعهد شود که جلوی شبیخو‌های گاه‌و بیگاه ترکمن‌ها به شمال خراسان را بگیرد. در مورد آن جمله از کتاب راوندی، چیزی در مورد ادعای ارضی قاجار نسبت به خیوه ندارد. ادعا کرده است (یا به خواننده اینطور القا کرده است) که روس ها خیوه و مرو را از سپاه ایران گرفتند، در حالیکه در آن ماجرا سپاه ایران نه سر پیاز بود و نه ته پیاز. برای اینکه سپاه ایران قبل در آن هنگام در خیوه و مرو حضوری نداشت هم منبع معتبر بسیار است (نمونه‌اش همین کتابی که ذکر کردم). Alefbet ‏۲۰ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۳۳ (UTC)پاسخ
متن قرارداد آخال را در دست دارید؟ گفتم که اگر مشکلتان با انشاست هر آنگونه که دوست دارید دگرونش سازید. دربارهٔ آن منبع‌های بسیار شما نیز با کمال احترام من هنوز چیزی جز یک نام انگلیسی ناآشنا به همراه نامی انگلیسی با ریشهٔ سلتی که باید نویسنده‌اش باشد و رقمی که می‌نماید سال چاپش باشد چیزی ندیده‌ام؛ اگر چیزی دارید بفرمایید و این نوشتار را تناور کنید. --Ariobarzan ‏۲۰ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۴۷ (UTC)پاسخ
گرامی با توجه به این که از جزئیات بیشتر خبری نشده‌است اگر اجازه می‌دهید آن برچسب را بردارم؟ --Ariobarzan ‏۲۵ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۳۹ (UTC)پاسخ
نه، سر فرصت با منابع معتبرتر بازنویسی می‌کنم. شرح پیشروی روس‌ها در ازبکستان و ترکمنستان کنونی را از منبعی معتبر می‌خواندم. در هیچکدام از این پیشروی‌ها هیچ برخوردی با سپاهیان ایران نداشتند. تنها ارتباط ایرانی‌ها در این بود که با رسیدن روس‌ها، بردگان ایرانی خیوه و مناطق دیگر (که به دست ترکمنان شمال اترک در یورش به خراسان اسیر شده بودند) آزاد می‌شوند. در آخرین مورد، پس از جنگ گوک‌تپه (در شمال رود اترک) و فتح آنجا بدست روس‌ها، آخرین مقاومت ترکمن‌ها در مقابل روس‌ها در هم می‌شکند و ۶۰۰ بردهٔ ایرانی که اسیر ترکمن ها بودند آزاد می‌شوند. پس از آن ایران حاکمیت روسیه بر شمال اترک را به رسمیت می‌شناسد و روسیه هم متعهد می‌شود که مانع یورش ترکمن‌های شمال اترک به خاک ایران شود. Alefbet ‏۳۰ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۲۳ (UTC)پاسخ
خوب این که شما گفتید درست، ولی من نفهمیدم اینها چه تضادی با نوشتهٔ من دارند!؟ آیا جایی در مقاله من سخن از درگیری روس و ایران در آسیای میانه آوردم؟ وانگهی چطور است من آن برچسب را بردارم آنگاه که شما فرصت کردید آن را با ذکر منبع بازنویسی کنید؟ --Ariobarzan ‏۳۰ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۳۵ (UTC)پاسخ

ناموزون و بی ربط

[ویرایش]
  • مطالبی که اکنون در مقاله هست، بیش از آنکه به ناصرالدین شاه بپردازد، بهتاریخ ایران در دوره ناصری پرداخته است. شاید بهتر باشد یک نفر که به منابع محکمی دسترسی دارد، این مشکل را حل کند. دهها پاراگراف راجع به امیر کبیر و میرزا آقاخان در مقاله ناصرالدین شاه چه میکند؟ شخصیت فرد مورد نظر مقاله اصلا مورد تدقیق قرار نگرفته است. --شهرزاد قصه گو ‏۲۵ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۳۴ (UTC)پاسخ
  • این اشکال کاملا به مقاله وارد است و من مطالب امیر کبیر را تا حدی کم کردم..بقیش رو ترسیدم!..چون باید خیلی مطالب حذف شود غلامرضا باقری ۳۰ آبان ۹۰، ۱۸:۴۳ (ایران)

اجماع نام

[ویرایش]

این چه بساطی است؟ کجای تاریخ نام این افراد احمد قاجار، محمدعلی قاجار، ناصرالدین قاجار و ... آمده‌است. مگر با اجماع می‌توان دست به بدعتی زد، نمی‌توان جمع شد و نظر داد تا نام فردی را عوض کنیم، خواهش می‌کنم دست بردارید. __Âriobarzan ‏۳ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۶:۲۷ (UTC)پاسخ

در مورد نام فکر می‌کنم حرف آریوبرزن درست است و در کتب تاریخی همه‌جا با عنوان ناصرالدین‌شاه شناخته می‌شود.این در مورد سایر شاه‌های قاجار هم همین‌گونه است. لطفا در مورد علت انتخاب عنوان نامأنوس «ناصرالدین قاجار» و ...توضیح بدهید. --غلامرضا باقری (بحث) ‏۳ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۲:۰۲ (UTC)پاسخ


دوستان من هم در مورد اضافه شدن کلمه قاجار به نام این شاهان نظر مخالف دارم بهتر است حذف شود. در زمان پهلوی صفت قجر در آخر اسم افرادی که می خواستند نام آنها را با تحقیر بیاورند اضافه می شد و از آن زمان چنین الفاظی اضافه شد به نام این حاکمان. در هیچ یک از سایر سلسله ها چنین موضوعی وجود ندارد. حذف بشود بهتر است.--[[کاربر:Javadazarakhsh (بحث) ‏۱۶ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۶:۴۰ (UTC)]]پاسخ

درستی مطالب

[ویرایش]

متاسفانه هنگام ویرایش ادبی مقاله متوجه تکرار ماجرای تنباکو تحت دو عنوان قرارداد رژی و ماجرای تنباکو شدم. از آنجایی که هر دو به یک واقعه اشاره دارد، بخش کوتاهتر برداشته شد. Leo71538 (بحث) ‏۲۱ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۴:۳۴ (UTC)پاسخ

سلام. در مطلب ماجرای تنباکو از رژی، امین السلطان، مبلغ خسارت و بانک شاهی چیزی گفته نشده است. بهتر است مطالب بدرستی ادغام شوند نه حذف. با سپاس. --راتین (بحث) ‏۲۱ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۴:۵۴ (UTC)پاسخ

سوء قصد بابیان

[ویرایش]

هر کس توانست بخش «دوران صدارت میرزا آقاخان نوری» را مرتب کند، لطفا این نوشتار را هم در باره سوء قصد بابیان اضافه کند: «در سپيده دم بامداد روز هشتم شوال ۱۲۶۸ هنگامي که ناصرالدين شاه از کاخ ييلاقي نياوران عازم شکار بود، گروهي از بابيان که توسط شیخ علی عظیم مامور شده بودند، در فاصله کوتاهي از کاخ به شاه حمله کردند. آنان عريضه به دست به موکب شاه که تنها به اتفاق چندتن ملازم رکاب پيش مي‏راند، نزديک شدند و خواستار جبران وحني شدند که با کشته شدن سيد محمدعلي باب به کيش آنان وارد شده بود. به ترتيب سه تن از آنان سه تير شليک کردند که تير دوم شاه را مجروح ساخت. در زد و خوردي که پيش آمد قراولان شاه يک تن از مهاجمان را کشتند و دو تن را دستگير کردند.[عباس امانت، ۲۸۴-۲۸۵] این ماجرا ترس شدیدی در شاه برانگیخت. مهدعلیا شاه را به دست داشتن میرزا آقاخان نوری در سوء قصد مظنون کرد و میرزا آقاخان برای مبرا ساختن خود از تهمت، شدت عمل به خرج داد و بابيان را به طور گسترده سرکوب و دستگير ساخت. [ص۲۹۰] از جمله اين دستگير شدگان بهاء الله بود که توسط سفارت روسيه به ايران تحويل شد. متعاقبا تعدادي از دستگيرشدگان به دست صاحب منصبان دولتي سپرده شدند تا کشته شوند.[ص۲۹۴] قره العين نيز در اين ماجرا کشته شد. او که از از سال ۱۲۶۵ دستگير شده بود، در زمان سوء قصد در منزل کلانتر تهران محبوس بود، ولي دو هفته بعد استنطاق و اعدام شد.[عباس امانت، ۲۵۶] ناصرالدین شاه که در ۱۲۶۶ نخستین ولیعهد خود سلطان محمود میرزا را از دست داده بود، دو هفته پس از سوء قصد معین‏الدین میرزا را به ولیعهدی برگزید. ولی همچنان به دلیل سن کم معین‏الدین میرزا، اگر ناصرالدین شاه در می‏گذشت، می‏بایست نایب‏السلطنه‏ای زمام امور را در دست بگیرد. نمایندگان روسیه و انگلیس در این مورد عباس میرزا، برادر شاه را شایسته این مقام می‏دانستند. شاه و مهدعلیا مدتی پس از سوء قصد فرصت را برای از میان برداشتن عباس میرزا غنیمت شمردند و او را به دست داشتن در ماجرا متهم کردند. به منظور تنبیه عباس میرزا، شاه نخست تصمیم گرفت او را نابینا کند، ولی با هشدار سفرای روسیه و انگلیس به زندانی کردن او رضایت داد. اما در نهایت وی را به عراق عرب تبعید کرد.»[عباس امانت، ۳۰۰-۳۰۵]

  • امانت، عباس (۱۳۸۴قبلهٔ عالم، تهران: کارنامه، شابک ۹۶۴-۴۳۱-۰۴۹-۷

Alamir (بحث) ‏۲۱ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۴۲ (UTC)پاسخ

استخراج DNA ناصر الدین شاه

[ویرایش]

موضوع استخراج DNA ناصر الدین شاه از خون باقی مانده بر روی صندلی، به نظر مربوط به این موضوع است و میتوان آنرا اضافه کرد، متاسفانه بنده به دلایل مختلف امکان اینکار را ندارم.

ماجرای صندلی خونین ناصرالدین شاه

((⊕))►—Hossen–f–⋙ ‏۶ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۲۲ (UTC)پاسخ

مقاله ویکی پدیا یا کمپین سیاسی قاجارها؟

[ویرایش]

این مقاله طوری نوشته شده و اخیرا هدفمندانه ویرایش شده است که انگار این شخص بزرگترین مصلح اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کل تاریخ بوده است. به نظر می رسد برخی از افراد این فرهنگنامه را با محل تبلیغات و جار و جنجالهای سیاسی اشتباه گرفته اند و این موضوع در صفحات شاهان دیگر قجر هم به چشم می خورد. پافشاری در تمجید بی مورد از این شاهان و استفاده از منابع خیالی نوشتن مطالب و ارجاع به منابع دروعین که در آن منابع به هیچ وجه مطالب نوشته شده موجود نیست، جز گمراه کردن خوانندگان سودی ندارد. چنین ویرایشگران خرابکاری اگر هم خود از نوه و نتیجه های ناصرالدین قجر نباشند، که احتمال آن کم است!، به احتمال زیاد از سوی بازماندگان این خاندان اجیر شده اند. لطفا به جای اخلالگری در ویکی بروید و جمعیتی برای طرفداری از قجر تاسیس کنید و در آنجا به تبلیغات بپردازید. بهرام (بحث) ‏۲۷ مارس ۲۰۱۴، ساعت ۰۷:۱۸ (UTC)پاسخ

مثل اینکه شما از جایی برای تحریف سازمان یافته تاریخ اجیر شدید.ما فقط منابع واطلاعاتی را که وجود دارد را در ویکی قرار می دهیم ولی امثال شما که مشخص هست که هدفت چیه تلاش می کنی مطالبی را تحمیل کنی که واقعیت نداره.Saeedasadee (بحث) ‏۲۷ مارس ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۴۱ (UTC)پاسخ

آقای سعید اسدی، دست از پان ترکیست بازی تان بردارید. ترک بودن قاجارها دلیل نمی شود که خیانت ها و جنایت هایشان را نادیده بگیرید و چهره شان را تطهیر کنید. خوشبختانه امروزه محافل و گروهک های پانترکیستی زیادی وجود دارند که می توانید در آنها به فعالیت های تجزیه طلبانه بپردازید. لطفا دست از ویکی بردارید و اینجا را هم دیگر آلوده نکنید.

ظاهرا جنابعالی پانفارسیسم یا کرد تشریف داری که دشمنی دیرینه با هرچی که به ملت ترک مربوط میشه داری. بهتره تعصبات خودت رو در سرزمین افغانستان که مهد فارسی است یا در مورد عراق که محل زندگی کردها بوده پیاده سازی کنی. 5.200.114.87 ‏۳۱ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۲۱ (UTC)پاسخ


خدمتتان عرض شود که من اهل تهرانم ومطالب منبع دار را داخل ویکی قرار می دهم.ثانیا کار کسی که تاریخ را می نویسد قضاوت کردن نیست.نکات مثبت ومنفی همان طور که در منابع آمده باید منعکس شود.Saeedasadee (بحث) ‏۲۸ مارس ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۱۱ (UTC)پاسخ

سکونت در محلی به خودی خود عامل مشروعیت بخشی به جریانات نیست فرزندم. به شما توصیه می کنم گاهی که فرصتی یافتید به مطالعه تاریخ مشغول شوید تا بدانید که تاریخ چیست. دیگر اینکه باز هم یادآوری می کنم از خرابکاری دست بردارید. بهرام (بحث) ‏۲۸ مارس ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۳۵ (UTC)پاسخ

سایدبار

[ویرایش]

پیشنهاد می‌کنم برای این هم، مانند الگو:سید روح‌الله خمینی (نوار کناری)، سایدبار بسازیم.Salarabdolmohamadian (بحث) ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۱۸ (UTC)پاسخ

عکاسی را تایید کردنِ مذهب(؟)

[ویرایش]

گذشته از چندین خطا در ویرایش، بخشی از آن چه ذیل عنوان «تایید مذهب ...» در مقاله آورده اند، ادعایی نیست، که از صفحات وبی که بدان‌ها استناد شده است، بربیاد. بلکه برعکس، ادعایی شاذ است، که اثبات ش به دلایلی که عرض می‌کنم، ممکن نیست، مگر به تواتر و صراحت منابع. اهل فلسفه و حکمت در این سرزمین، حتا آن دسته شان که اهل فقه و شریعت هم بوده اند، نه هرگز در تاریخ جوامع اسلامی نماینده مذهب بودند، نه عکاسی نیازی به تایید مذهب داشته است و نه تایید یا رد پدیده‌ای تازه هرگز چنین فرایندی را از سرمی‌گذرانده است، نه آن چه در جای مرجع در پایان بدان استناد شده است، بر مطلبی که ادعا شده دلالت دارد.

فیلسوفان مسلمان همواره، حتا اگر زیر تیغ تکفیر و تبعید نبوده اند، به انواع تنگناهایی که اهل شریعت بر ایشان تحمیل می‌کردند، گرفتار بوده اند. در باره مرحوم حاجی هم حتا اگر چندان شاهدی تاریخی برای این دست دردسرهایی نیافتیم، باز هم به هیچ روی نمی‌توانیم او را نماینده اهل شریعت بدانیم، چه رسد به این که قول ش فصل الخطاب باشد. موافقت و مخالفت مذهب شیعه هم، دست کم در آن روزگار، در انحصار حکم یک نفر، نبود. از آن گذشته به سبب علاقه وافر شاه به عکاسی، این فن هم بسیار زود وارد ایران شد، هم به سرعت گسترش یافت و هم تاریخ روشن و مدونی دارد. با این تاریخ روشن ورود و گسترش عکاسی در ایران عهد ناصری، اثبات ادعای تایید گرفتن برای عکاسی آن هم از فیلسوفی صدرایی و گوشه‌نشین در سبزوار، از زمره اجتهاد در برابر نص است. پژمان اصغرپور (بحث) ‏۲۹ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۳۴ (UTC)پاسخ

پیوندهای خارجی اصلاح شدند (سپتامبر ۲۰۱۹)

[ویرایش]

سلام همکاران ویرایشگر.

من به‌تازگی ۱ پیوند خارجی موجود در ناصرالدین‌شاه قاجار را اصلاح کردم. لطفاً ویرایشم را بازبینی کنید. اگر پرسشی دارید یا می‌خواهید ربات پیوندها یا چند صفحه را نادیده بگیرد، لطفاً این راهنمای ساده را برای دریافت اطلاعات بیشتر ببینید. من تغییرات زیر را انجام دادم:

لطفاً برای اصلاح خطاهای ربات به راهنما مراجعه کنید.

با احترام.—InternetArchiveBot (گزارش اشکال) ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۵۷ (UTC)پاسخ

پیوندهای خارجی اصلاح شدند (اکتبر ۲۰۱۹)

[ویرایش]

سلام همکاران ویرایشگر.

من به‌تازگی ۶ پیوند خارجی موجود در ناصرالدین‌شاه قاجار را اصلاح کردم. لطفاً ویرایشم را بازبینی کنید. اگر پرسشی دارید یا می‌خواهید ربات پیوندها یا چند صفحه را نادیده بگیرد، لطفاً این راهنمای ساده را برای دریافت اطلاعات بیشتر ببینید. من تغییرات زیر را انجام دادم:

لطفاً برای اصلاح خطاهای ربات به راهنما مراجعه کنید.

با احترام.—InternetArchiveBot (گزارش اشکال) ‏۳۰ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۲۸ (UTC)پاسخ

مرگ!

[ویرایش]

ناصرالدین شاه شخص سیاسی اول مملکت بوده بعد به قتل رسیده نه به دلیل مسائل شخصی بلکه به دلایل سیاسی، چرا عنوان بخشی که به نحوه کشته شدن و از دنیا رفتن شاه هست باید مرگ باشد؟ عنوان باید گویا ترین کلمه باشد، این که در وپ:مرگ گفته شده برای مردن های طبیعی است که گفته به جای شادروان و مرحوم و ... واژه خنثی مرگ به کار بره در مقابل سقط شدن و هلاک شدن هم به کار نره، ولی متأسفانه در مورد قتل ها من شیوه نامه ندیدم که سیاست ویکی پدیا چیست؟ شاید باشد من ندیدم، ولی در قتل و ترور مهمتر از مرگ فرد نوع و نحوه مردن و علت آن است که باید در متن و عنوان به آن پرداخته شود نه این که به خیال بی طرفی واقعیت مبهم یا پوشیده باشد، خواننده متن باید با دیدن عنوان توجه اش جلب شود که مردن این فرد مردن عادی نبوده ولی با دیدن واژه مرگ اگر اطلاع نداشته باشد شاید فکر کند مردنش عادی بوده و متن را نخواند، باید عنوان گویای محتوا باشد منظورم این است. DRIS92 (بحث) ‏۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۴۶ (UTC)پاسخ

تاریخ ترور ناصرالدین‌شاه قاجار

[ویرایش]

ناصرالدین‌شاه قاجار روز یکم ماه may یعنی ۱۱ اردیبهشت ترور شده است. در اینجا ۱۲ اردیبهشت نوشته شده است. TinaTiyam (بحث) ‏۲۶ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۵۵ (UTC)پاسخ

همسران

[ویرایش]

سروالسلطنه همسر دوم مظفرالدین شاه بوده که در این مقاله به اشتباه بعنوان یکی از همسران ناصرالدین شاه قید شده. به جای ایشان باید اسم ستاره تبریزی یکی از چهار زن عقدی ناصرالدین شاه اضافه و نام سروالسلطنه حذف گردد 5.250.4.215 ‏۲۳ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۰:۵۹ (UTC)پاسخ

ناصرالدین هم زنی به نام سرور السلطنه داشت هم نام با یکی از زنان یکی از پسرانش (مظفر‌الدین شاه). Tarikhejtemai (بحث) ‏۲۵ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۵۷ (UTC)پاسخ

اشتباه سال مرگ

[ویرایش]

چطور ممکنه سال 1275 از دنیا رفته باشه بعد سال 1290 سفر به انگلستان ؟

5.75.51.2 ‏۱ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۳۶ (UTC)پاسخ

با درود کاربر ناشناس عزیز 5.75.51.2 و سپاس از دقت شما ولیکن آن تاریخ مرگ ناصر الدین شاه به خورشیدی است یعنی در سال ۱۲۷۵ هجری خورشیدی بر ابر با سال ۱۳۱۳ هجری قمری و تاریخ سفر به انگلستان نیز مطمئنا باید به قمری در مقاله قید شده باشد. با عرض ارادت سینما بدون رنگ (بحث) ‏۲ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۰۰:۰۱ (UTC)پاسخ

اشتباه در رتبه سال های پادشاهی

[ویرایش]

به اشتباه در داخل متن گفته شده که ، ناصر الدین شاه بعد از شاپور دوم ساسانی و تهماسب اول صفوی طولانی ترین دوره پادشاهی در میان تمامی شاه های تاریخ ایران را داراست . خب این متن یک اشکالی داره چون ناصرالدین شاه 50 سال پادشاهی کرده و حداقل یکی از پادشاهان ماد 53 سال پادشاهی کرده (به گفته هرودوت ، جورج کامرون ، داماندایف و مدودسکایا پادشاه ماد دیاکو 53 سال پادشاهی کرده و به گفته دیاکونوف پادشاه ماد فرورتیش 53 سال پادشاهی کرده) این یعنی ناصرالدین شاه در رتبه چهارم قرار می گیره از نظر سال های پادشاهی و نه سوم لطفا اصلاح شود چون من امکان اصلاح ندارم . ممنون KasraMardanshah (بحث) ‏۱۰ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۳۸ (UTC)پاسخ

هزینه سفر شاه

[ویرایش]

شاه برای تامین هزینه سفرش امتیاز نفت و تمام معادن ایران به جز طلا و نقره رو به انگلیس و روسیه تزاری داد و در قبالش هزینه سرسام اور سفر هاش رو به صورت وام دریافت کرد اما چیزی در اینجا نام برده نشده Alireza98761234 (بحث) ‏۲۷ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۰۳ (UTC)پاسخ

درخواست ویرایش در ۱۴ ژوئن ۲۰۲۳

[ویرایش]

به اشتباه در داخل متن گفته شده که ، ناصر الدین شاه بعد از شاپور دوم ساسانی و تهماسب اول صفوی طولانی ترین دوره پادشاهی در میان تمامی شاه های تاریخ ایران را داراست . خب این متن یک اشکالی داره چون ناصرالدین شاه 50 سال پادشاهی کرده و حداقل یکی از پادشاهان ماد 53 سال پادشاهی کرده (به گفته هرودوت ، جورج کامرون ، داماندایف و مدودسکایا پادشاه ماد دیاکو 53 سال پادشاهی کرده و به گفته دیاکونوف پادشاه ماد فرورتیش 53 سال پادشاهی کرده) این یعنی ناصرالدین شاه در رتبه چهارم قرار می گیره از نظر سال های پادشاهی و نه سوم لطفا اصلاح شود چون من امکان اصلاح ندارم . ممنون KasraMardanshah (بحث) ‏۱۴ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۱۴ (UTC)پاسخ

 انجام نشد: لطفاً برای تغییری که می‌خواهید انجامش دهید، منابع معتبری که از آن پشتیبانی کنند ارائه دهید. Q2020 (بحث) ‏۲۱ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۳۶ (UTC)پاسخ